غبا ر تردید این روزها چه وزنی دارد: ....تا حالا

سه‌شنبه، دی ۰۶، ۱۳۸۴

....تا حالا

تا حالا شده اونقدر دلتنگ كسي بشي كه دلت بخواد حتي از تو خواب و روياتم كه شده بكشيش بيرون و تو عالم واقعي بغلش كني
بعدش چند بار اين دلتنگي هاتو بردي جاي ديگه و سر كسي خاليش كردي كه هيچ ربطي به اون نداشته بعد هم حتما ابراز علاقه كردي به آدمي كه حتي وقتي دقيقا روبروت نشسته بود نديديش
و بعد از همه اين تكرارها گم و گيج و باطل رفتيو تو شلوغي ها گم شدي و پشت سرت هم نگاه نكردي
تا حالا چند بارحس كردي ديگران باهات همين روند رو طي كردن حتما بعدش دلخور شدي و گفتي من وضعيتم فرق ميكرد و اينقدر هم بي انصافي نكردم
من به عنوان انسان معاصر اعتراف مي كنم هزار بار اين كارو كردم. از اينكه اعتراف ميكنم نه خرسندم و احساس شهامت مي كنم و نه نادم و پشيمان
فقط يكم بي انصافيم بيشتره اينقدي كه ته بازي به طرفم بفهمونم انسان معاصرم

1 Comments:

Blogger ققنوس said...

ساده است بهره جویی از انسانی
دوست داشتنش بی احساس عشقی
او را به خود وانهادن
و گفتن که دیگر نمی شناسی اش

۲:۳۸ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

<< Home