غبا ر تردید این روزها چه وزنی دارد: !!?

شنبه، بهمن ۰۸، ۱۳۸۴

!!?

اكنون مرا به قربانگاه ميبرند
گوش كنيد اي شمايان , كه در منظري كه به تماشا نشسته ايد
ودر شماره , حماقتهايتان از گناهان نا كرده من فزون تر است
با شما مرا هر گز پيوندي نبوده است0-
بهشت شما در آرزوي به بر كشيدن من , در تب
دوزخي انتظاري بي انجام خاكستر
خواهد شد
تا آتشي آنچنان به دوزخ خوف انگيزتان به ارمغان برم
كه از تف آن, دوزخيان مسكين,
آتش پيرامونشان را چون نوشابه اي گورا به سر كشند
, چرا كه من از هرچه با شماست
از هر آنچه پيوندي با شما داشته است نفرت مي كنم
از دستهايتان كه دست مرا چه بسيار از سر خدعه فشرده است
از قهر و مهربانيتان
و از خويشتنم كه نا خواسته از پيكرهاتان شباهتي به ظاهر برده است
........
نيش نيزه اي بر پاره جگرم از بوسه لبان شما مستي بخش تر بود
چرا كه از لبان شما سخني جز به نا راستي نشنيدم
.....
از مردان شما آدمكشان را و از زنانتان به روسپيان مايلترم
من از خداوندي كه درهاي بهشتش را بر شما خواهد گشود به لعنتي
ابدي دلخوشترم
گوش كنيد اي شمايان كه در منظر نشسته ايد
:- به تماشاي قرباني بيگانه اي كه منم
با شما مرا هرگز پيوندي نبوده است