version 2 ديالوگ بين موسيو شيطان و ننه حوا
مسيو شيطان با سبيل تابيده موهاي براق و كفش قرمز , زير درخت انجير يله داده؛ننه حوا در حاليكه با مونيكور ناخوناش ور ميره , زيرزيركي مسيو رو نگاه ميكنه
موسيو شيطان: چه خبر؟ -
ننه حوا: سلامتي شما موسيو؛اينجا... هواش يه جوريه دم داره.. دلم داره زيرورو ميشه -
موسيو شيطان: بازم كه داري بهانه ميگيري مگه خودت اينجا رو انتخاب نكردي.. ببينم بلا نكنه بازم خبريه..؟؟
ننه حوا:(سرش رو به علامت شرم پايين ميندازه) خدا مرگم بده موسيو آدم ممكنه بشنوه -
مسيو شيطان: اون جاش بد نيست اينجاها نمي ياد (ميخنده و دندانهاي روكش شده سفيدش معلوم ميشه
ننه حوا: نه آدم اهل اين حرفها نيست!! حالا برام سيب آوردي يا نه... چند وقته خيلي هوس كردم -
موسيو شيطان:( يك ابرو رو بالا انداخته) نگفتم؟ بازم ويارته؟.. باشه ميارم اين دفعه..كارت درسته ها-
ننه حوا: (لب پايينشو ميگزه) موسيو -
موسيو شيطان: چيه اينجام نبايد حرف بزنم.. اصلا" مگه براي همين نبود گفتي بريم رو زمين اونجا كه همه اش ميگفتي خالق اف ميشنوه .. جبرييل پاشا مي بينه...اسرافيل بيك فلانو گفت..اين اواخرم كه آدم گير داده بود
ننه حوا: واااي حالت تهوع دارم -
صداي خنده آدم با يك صداي ظريف زنانه قاطي شده و مدام ميگه هيسس
ننه حوا : توام شنيدي موسيو ... من انگار ... يه چيزي ششش -
موسيو شيطان: (از جاش بلند ميشه ميره طرف ننه حوا ) ولش كن ... خوب با اين ميشه چندتا؟ -
ننه حوا: چي؟ آهان نمي دونم هفتمين يا هشتمين بچمونه(ننه حوا دستش را روي كمرش گذاشته به اطراف نگاه ميكند
موسيو شيطان: با لبخندي موذي سيبيلش را به دندان گرفته و ميجود و انگار فكر بكري به ذهنش رسيده باشد چشمهاش برق ميزند
خوبه خيلي خوبه... هر چي بيشتر بهتر اينجوري هم سر خالق اف شلوغ مي شه وتا بياد به كار همه رسيدگي كنه ما فرصت بيشتري داريم هم شايد يكي از همين تخم و تركه چشم آدم رو گرفت و. دست از سر اين آنجلا( نام يكي از فرشتگان فرض شود) برداشت طفلك از بوي آدميزاد بدش مياد
در همين حال شيطان يك سيگار برگ از جيب كت مخملش در مياورد: از اون گذشته خر تو خر ميشه كسي ديگه با ما كاري نداره
ننه حوا : موسيو ... بازم كه سيگار ميكشي. من كه گفتم اين جور موقع ها.. حالم داره به هم ميخوره-
موسيو شيطان: در حاليكه دست ننه را در دست دارد به سمت مخالف چرخ ميزند يك پك محكم به سيگار ميزند و دودش را فوت ميكند تو هوا و سيگار را با تنه درخت خاموش ميكند
چشم اينم سيگار خانمي.. اصلا" هرچي تو بگي..راستي امروز بوسم ندادي؟ -
ننه حوا: اوا موسيو اگه حواسشون به ما باشه...الان آدم سروكله اش پيدا ميشه -
موسيو شيطان در حاليكه سرش را به علامت نفي تكان ميدهد ننه رابه سمت خودش ميكشد
ننه حوا: اوا موسيو...مووو -
صداي آدم از دور به گوش ميرسد : باشه...باشه تا بعد...نه فدات بشم
بابا آدم: حوا خانم...ننه... خانوم خانوما -
موسيو شيطان: چه خبر؟ -
ننه حوا: سلامتي شما موسيو؛اينجا... هواش يه جوريه دم داره.. دلم داره زيرورو ميشه -
موسيو شيطان: بازم كه داري بهانه ميگيري مگه خودت اينجا رو انتخاب نكردي.. ببينم بلا نكنه بازم خبريه..؟؟
ننه حوا:(سرش رو به علامت شرم پايين ميندازه) خدا مرگم بده موسيو آدم ممكنه بشنوه -
مسيو شيطان: اون جاش بد نيست اينجاها نمي ياد (ميخنده و دندانهاي روكش شده سفيدش معلوم ميشه
ننه حوا: نه آدم اهل اين حرفها نيست!! حالا برام سيب آوردي يا نه... چند وقته خيلي هوس كردم -
موسيو شيطان:( يك ابرو رو بالا انداخته) نگفتم؟ بازم ويارته؟.. باشه ميارم اين دفعه..كارت درسته ها-
ننه حوا: (لب پايينشو ميگزه) موسيو -
موسيو شيطان: چيه اينجام نبايد حرف بزنم.. اصلا" مگه براي همين نبود گفتي بريم رو زمين اونجا كه همه اش ميگفتي خالق اف ميشنوه .. جبرييل پاشا مي بينه...اسرافيل بيك فلانو گفت..اين اواخرم كه آدم گير داده بود
ننه حوا: واااي حالت تهوع دارم -
صداي خنده آدم با يك صداي ظريف زنانه قاطي شده و مدام ميگه هيسس
ننه حوا : توام شنيدي موسيو ... من انگار ... يه چيزي ششش -
موسيو شيطان: (از جاش بلند ميشه ميره طرف ننه حوا ) ولش كن ... خوب با اين ميشه چندتا؟ -
ننه حوا: چي؟ آهان نمي دونم هفتمين يا هشتمين بچمونه(ننه حوا دستش را روي كمرش گذاشته به اطراف نگاه ميكند
موسيو شيطان: با لبخندي موذي سيبيلش را به دندان گرفته و ميجود و انگار فكر بكري به ذهنش رسيده باشد چشمهاش برق ميزند
خوبه خيلي خوبه... هر چي بيشتر بهتر اينجوري هم سر خالق اف شلوغ مي شه وتا بياد به كار همه رسيدگي كنه ما فرصت بيشتري داريم هم شايد يكي از همين تخم و تركه چشم آدم رو گرفت و. دست از سر اين آنجلا( نام يكي از فرشتگان فرض شود) برداشت طفلك از بوي آدميزاد بدش مياد
در همين حال شيطان يك سيگار برگ از جيب كت مخملش در مياورد: از اون گذشته خر تو خر ميشه كسي ديگه با ما كاري نداره
ننه حوا : موسيو ... بازم كه سيگار ميكشي. من كه گفتم اين جور موقع ها.. حالم داره به هم ميخوره-
موسيو شيطان: در حاليكه دست ننه را در دست دارد به سمت مخالف چرخ ميزند يك پك محكم به سيگار ميزند و دودش را فوت ميكند تو هوا و سيگار را با تنه درخت خاموش ميكند
چشم اينم سيگار خانمي.. اصلا" هرچي تو بگي..راستي امروز بوسم ندادي؟ -
ننه حوا: اوا موسيو اگه حواسشون به ما باشه...الان آدم سروكله اش پيدا ميشه -
موسيو شيطان در حاليكه سرش را به علامت نفي تكان ميدهد ننه رابه سمت خودش ميكشد
ننه حوا: اوا موسيو...مووو -
صداي آدم از دور به گوش ميرسد : باشه...باشه تا بعد...نه فدات بشم
بابا آدم: حوا خانم...ننه... خانوم خانوما -
2 Comments:
jمن هميشه وبتو ميخونم
و
منتظرم
بوی استعداد میاد
:)
عالی
---
klulu
ارسال یک نظر
<< Home