The Desert
هامون رو برای نمی دونم چندمین بار دیدم .... هنوزم حسش برام همون حس قدمیه . اولین بار هفت هشت سالم بود که تو سینما دیدمش. اونموقع مطمئنا" از هنر و سینما و این حرفها چیزی حالیم نبود. فقط یادمه از این فیلم خوشم اومد. یعنی خییلییی ها. تا چند وقت هم یه حس گنگ و عجیبی داشتم. چند بار هم شبها خواب اون کوتوله های اول فیلم رو دیده بودم. الان یه چیزی حدود 15 سال از اونمموقع می گذره اما هنوزم این حسو دارم
انتظامی با اون بازی فوق العاده و لنگ زدن هاش انگار کل عمرش لنگ مادر زاد بوده . یه جا اول فیلم میاد تو و به هامون میگه این قیافه انی منی چیه به خودت گرفتی؟ ... می دونم به قلبت ریده شده ... این اولین چیزی بوده که همیشه ازش یادم اومده
ولی چیزی که هست هر بار که میبینم یه نکته جالب نظرمو جلب می کنه ....این دفعه این دیالوگ هامون و مهشید که بهش می گه: تو می خوای من واقعا" اونی باشم که تو می خوای؟ اون وقت دیگه من , من نیستم...یعنی منه خودم نیستم
انتظامی با اون بازی فوق العاده و لنگ زدن هاش انگار کل عمرش لنگ مادر زاد بوده . یه جا اول فیلم میاد تو و به هامون میگه این قیافه انی منی چیه به خودت گرفتی؟ ... می دونم به قلبت ریده شده ... این اولین چیزی بوده که همیشه ازش یادم اومده
ولی چیزی که هست هر بار که میبینم یه نکته جالب نظرمو جلب می کنه ....این دفعه این دیالوگ هامون و مهشید که بهش می گه: تو می خوای من واقعا" اونی باشم که تو می خوای؟ اون وقت دیگه من , من نیستم...یعنی منه خودم نیستم
0 Comments:
ارسال یک نظر
<< Home