غبا ر تردید این روزها چه وزنی دارد

جمعه، تیر ۱۵، ۱۳۸۶

در این لحظه خاص به دو چیز در زندگیم یقین دارم,اولین مورد در حال حاضر مورد بحث نیست و دومی این است که مطمئنا" یکی از عناصر مخرب در زندگی من (قصد تعمیم به کل را ندارم) محدودیت است.اینجانب کرارا" اعلام نموده ام که قضیه سیب ممنوعه که افسانه و اسطوره شده با توجه به این میل ذاتی بشر عاصی بوده و لا غیر.وقتی چیزی دور از دسترس شد و یا حداقل بنا بر هر دلیلی منع دوره ای داشتی از آن موضوع,تمایلت به آن موضوع صد چندان خواهد بود. چیزی که در حالت عادی اینقدر ها اهمیت نداشته یکباره به آرزو تبدیل می شود
پ.ن: همین دیشب نیت کردم گچ پام را که باز کنم از میدان تجریش تا راه آهن را پیدا گز کنم , روی لبه همه جدول ها راه برم , فارغ بال از روی همه جوی آبهای ولیعصر بپرم و تلافی این محدودیت یک ماهه رو در بیارم , باشد که رستگار شوم

3 Comments:

Blogger خاك said...

الهی آمین
حاجی دست ما را هم بیگیر که بسی محتاج گز کردن خیابانیم....

۲:۵۳ بعدازظهر  
Blogger Black Jazz Britain said...

ولی من ترجیح می دم گز بخورم تا خیابون گز کنم.

۶:۴۶ قبل‌ازظهر  
Anonymous ناشناس said...

ba ba enerji ye negah be ma kon
az ghabl ba orjans hamahang kon to bakhsh riye ya dakheli 3 barat ja rezerv konan!!
maram hamintor ta koli akso khabar tahiye konim shayadam rekord to gines sabt shod shodi bache marof(khodaro che didi ki be kiye ghablan kesi hamchin kari nakarde)
shayadam shodi setare filme az rah ahan ta tajrish!!!

۱۰:۱۶ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

<< Home