Cut The Comedy!
در حیرتم از مرام این مردم پست
این طایفه زنده کش مرده پرست
تا شخص بود زنده کشندش ز جفا
چون مرد به عزت ببرندش سر دست
داده بود به خط نستعلیق با قلم و دوات روی گلاسه ابر و باد نوشته بودند با قاب تمام فلزی مشکی. با چنان فخری نشانم داد گمانم رفت که خودش گفته باشد. گفتم به کدام دیوار می زنیدش ؟دهانش را کج و کوله کرد انگار که بگوید حالا تا ببینم
پ.ن: امروز که این شعر یادم آمد, حساب کردم دیدم تقریبا" هر وقت دیدمش یا آمده بود اعلامیه بدهد یا خلاصه بوی الرحمان کسی را بهش رسانده بودند. حداکثر به مدت دو ماه رویت میشد. بعد هم خداحافظ تا الرحمان بعدی
پ.پ.ن: ای دل غافل
1 Comments:
زنده ای هنوز پس
ارسال یک نظر
<< Home