غبا ر تردید این روزها چه وزنی دارد: I wish I were a strong ruffian man

سه‌شنبه، تیر ۱۱، ۱۳۸۷

I wish I were a strong ruffian man

میدان ونک منتظر تاکسیم. ساعت نه صبحه. تاکسی قبلی که ازش پیاده شدم چون پول خرد نداشت 300 تومان بیشتر کرایه برداشت. کلی هم غر زد که مسافر باید پول خرد داشته باشه الان این وسط من وایستم جریمه منو شما میدی , راننده تاکسی کارمند بانکه مگه. یک پیکان آبی که یه خط نارنجی رو کاپوتشه مارپیچ می پیچه و میاد جلو پام با شدت هر چه تمام تر ترمز می کنه. یه پیرمرد شصت و خورده ای ساله. قسمت فوقانی کله سرش طاسه الباقی موها بلند- سفید- فیتیله بسته. سر تاسش را با تمام وجود به چپ و راست تکان می دهد و گوشه سمت چپ دهانش را به طرف بالا چین می دهد. این یعنی مسیرت کجاست. سوار می شوم. دستای راننده کاملا" چرک و سیاه است. یقه پیراهنش که احیانا" روزی آبی بوده الان کاملا" خاکستری است. فنرهای سفت و زهوار در رفته صندلی را زیرم حس می کنم.. بار هر ترمز کمی به بالا پرتاب می شم. بوی ادرار غلیظ کل فضای ماشین را پر کرده. یکمی احساس تهوع می کنم. یک خانمی بغل دستم سوار می شود. صد متر پایین تر پیاده می شود. کرایه که می دهد راننده تقریبا" فریاد می زند که بابت 150 تومن هزاری میدی؟! چند ثانیه ای مشاجره می کنند. زن پیاده میشه. راننده زیر لب به صورت نا مفهومی فحش می ده . فقط کلمه عوضی آشغال قابل تشخیصه. گاز را تا ته فشار میده. حالا همه ارکان ماشین به لرزش در میاد. من باز بیشتر پرتاب می شم. سر خیابان می زنه رو ترمز سیصد تومان پول خرد میدم. با فریاد می گه سیصد و پنجاه تومن. می گم مسیر هر روزه منه. می گه سیصد و پنجاه کرایشه. می گم کرایه که سیصده شما می خوای از ملت بیشتر بگیری اون یه بحثه دیگست. یک سکه 50 تومانی میدم. دستش را پرت می کند که برو نمی خواد. سکه را میندازم رو تشک صندلی بغل دستش. میرم و آرزو می کنم یک مرد گنده قلچماق باشم که همین الان این پیرمرد مدعی بد اخلاق که از همه دنیا طلب داره رو بکشم پایین مثل سگ بزنمش. بی هیچ رحم یا عذاب وجدانی
پ.ن: بدون هیچ تردیدی یکی از مدعی ترین اقشار همین راننده تاکسی ها هستند . تلافی هر جور گرانی از لوازم ماشین بگیر تا برنج , بی صلاحیتی مسئولین تاکسی رانی , مطالباتشون از بیمه و هزار کوفت و زهرمار دیگه رو می خوان از بقیه در بیارن. انگار مسئول کل بد بختی هاش تویی

3 Comments:

Anonymous ناشناس said...

hala ziad arzo nakon strong man bodi chon mardhaei ein roro zamone ham bi bokhar hastan

۴:۰۶ قبل‌ازظهر  
Anonymous ناشناس said...

to in mamlekat hame dasteshon to jibe hame fekr ham mikonan zerangan. faghat rannde taxiya nistan. az baghal begir ta sabkhone hame faght zoreshon be moshtarihashon mirese. balfarz ke inam zadi ba baghiye chikar mikoni? asabeto babate in chiza khord nakon babaaa

۶:۰۱ قبل‌ازظهر  
Anonymous ناشناس said...

اگر قرار باشد بایستی و به طرف هر سگی که پارس می‌کند سنگ پرتاب کنی، هرگز به مقصد نمی‌رسی
لارنس استرن

۷:۵۶ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

<< Home