غبا ر تردید این روزها چه وزنی دارد: 5

یکشنبه، آبان ۱۲، ۱۳۸۷

5

دیروز تو خنزر پنزرام ( اونایی که منو میشناسن میدونن چی و چه جوری ) یه تقویم پیدا کردم که کاکوتی واسه تولدم سال 82 بهم کادو داده بود. تقویمش قشنگ بود به علاوه اینکه هر کدام از چهار فصلش برای یه شاعر بود. فروغ , شاملو , سهراب , اخوان و تو هر جمعه هر فصلم یه شعر از اینا نوشته بود. تقویم رو ورق میزدم توش همه چی نوشته بودم از تاریخ امتحان بگیر ,شاخص رشد بورس تو روزایی که چک کرده بودم تا روزای قرارم . یهو رسیدم به یه صفحه دیدم توش تاریخ تولدت رو علامت گذاشتم. حرف اول اسم و فامیلتو نوشته بودم و روش یه ستاره گذاشته بودم. به تلخی یادم آمد که از اون سال به بعد و هنوزم تاریخ تولدتو بی اختیار تو همه تقویمایی که داشتم و دارم علامت می ذارم بی اینکه بدونم حتی بهت تبریک می گم یا نه

2 Comments:

Anonymous ناشناس said...

VAEI CHEGHADR EIN POST TALKHEEE... TALKHE MESLE KHODE ZENDEGIIIII

SOME WOUNDS DOESN'T SEEM TO HEAL

۱۲:۲۸ قبل‌ازظهر  
Blogger خاك said...

1. Kakooti kie??? ;))
2. Azize delam... Talkhi bazam..Talkh
3. Ba Coffee & Cigarette chetori??
4. See you on Saturday hon ;)

۴:۴۸ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

<< Home