غبا ر تردید این روزها چه وزنی دارد: it's a drag

دوشنبه، آذر ۱۸، ۱۳۸۷

it's a drag

یک صبح دلپذیر پائیزی راه میفتی توی خانه. برنامه صبح آمد از نمی دونم کدام شبکه با یک مجری که اسمش نمی دونم چیست داره پخش می شود. تو سوت زنان میگی روزات سبز و آسمونی .... داد نزن اینقد آی بچه ....بعد که یکهو با چشمان گشاد خانواده مواجه میشی سریع میگی شعرش تا همین جا بود اصلا" ادامه نداره ....به خدا, بعد یادت میفتد به لوکشین قبلی که حدود یک ماه قبل توی اتاقت داشتی می خواندی با من برقص وخودتو به من بچسبون ویک سری تکانهای مهیب هم به سر و پکال و جوارحت می دادی و آنجایی که فریاد بر میداری محسن بیاا حمید پانتر یکهو چشمت بیفتد به آق بابا که یکوری ایستاده اند دم در اتاق یک ابرو را داده بالا کله را برات تکان می دهد و احتمالا" با خودش فکر می کند که کجا رو کم گذاشتم چه خطایی کردم که این بچه اینقدر مشنگ شده که حتی کارش با ورژن معمولی راه نیفته و می بایست طرف پانتری, جاگواری, چیزی باشد. اینه که می بینی هیچ راه دیگه ای برای اعاده حیثیت نیست پس میزنی تو کار موزیک انقلابی و سریع دم می گیری... هوا دلپذیر شد گل از خاک

3 Comments:

Anonymous ناشناس said...

پست وحشت چی شد تنبل

j.d

۸:۳۲ قبل‌ازظهر  
Anonymous ناشناس said...

Migam in che rasmist ke khalghollah hey ba A. J o S.M.A.J.M. o B.L.A.C.K.J.A.Z.Z.B.R.I.T.A.I.N. o ina comment mizaran? AMMA khandidim haa

۱۱:۰۸ قبل‌ازظهر  
Blogger خاك said...

Bebinid oon B.L.A.C.K.J.A.Z.Z ina nist baba jan oon noghteharo bardar mishe Black Jazz Britain Ye goroohe Jazze ;)
Badesham inke Sab Blogh bayad beshnasan ke mishnasan.
Rasme Jadidi nist ha... khosh amadid...
N.O.O.S.H.I.N ;):D

۱:۰۳ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

<< Home