غبا ر تردید این روزها چه وزنی دارد: سپتامبر 2007

سه‌شنبه، مهر ۰۳، ۱۳۸۶

I wanna Tender Grave

در پی ادعاهای اخیرم من باب اینکه پس از مرگ قراره چه بلایی سر جسدم بیاد و اینکه هر کار خواستند اعم از اینکه بندازن جلو سگ یا شکلات پیچم کنن بزارن سینه خاک یا بسوزونن خاکسترمو بکنن تو قوطی بذارن سر طاقچه یا هر بلای دیگه ای که بازماندگان صلاح بدونن بر پیکر مرحومه, مغفوره, تازه در گذشته من وارد آورند, دیروز عصر تو مترو .... یه لحظه تصور کردم اگر الان تو این لحظه یهو یه بلایی بر ما نازل بشه مثل زمین لرزه ای ریزش زمینی آتش سوزی ..... اگر بمیرم تو این همه جمعیت دقیقا" قبل از مردن چه حالی دارم . بعدم فکر کردم دلم نمی خواد بین جمع بمیرم و دست آخر بدنه نیم سوخته یا لت و پار یا لگدمالم وسط یه تپه لش جا بمونه ... من دلم می خواد وقت مردن تنها باشم از مرگ دسته جمعی بدم آمد سر لشم هم هر بلایی می خوان بیارن اون برام اهمیت نداره ولی اینکه چه جوری بمیرم مهمه خیلی مهم

جمعه، شهریور ۱۶، ۱۳۸۶

Allure

تازه می شوند و سر باز می کنند ............. گاهی

سه‌شنبه، شهریور ۱۳، ۱۳۸۶

دختران این زمان رحمی ندارد دلشان
باید از جان بگذری تا بشوی عاشقشان
پ.ن: پشت یه وانتی خوندم امروز